༒ The sky is never cloudy ༒

༒ The sky is never cloudy ༒

´♥ جملات و نوشته های دوستانه ♥`
༒ The sky is never cloudy ༒

༒ The sky is never cloudy ༒

´♥ جملات و نوشته های دوستانه ♥`

گاهی...



گاهی دلت بهانه میگیرد که خودت هم انگشت به دهان میمانی...

گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت میکنی..


گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات ....


گاهی دلت نمیخواهد دیروز را به یاد آوری انگیزه ای برای فردا انگیزه ای نداری و حال هم...


گاهی دلت میخواهد زانوهایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای..!که میشناسی بنشینی و *فقط* نگاه کنی.......


گاهی چقدر دلت برای یک خیا ل راحت تنگ میشود..گاهی دلگیری...شاید از خودت!!!!!!



رفیق...


دلم هوس یک رفیق کرده....
یک رفیق شش دانگ....
یک آرام دل.....
کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده باشد...
و دیگر محک زدنی در کار نباشد...
رفیقی که من نگوی او بشنود....
بخندم و حجم خستگی را در خنده ام ببیند...
رفیقی که بگویم برو بماند و آرامم کند...
همان رفیقی که باید باشد و نیست....
عجیب دلم گرفته این روزها
....

بی نام...


بی نامم...

 

در قبرم هستم...


خوابیده ام به پهلوی راست ...

 

گوش چسبانده ام به خاک ...

 

منتظر شنیدن گامهایتان ...

 

فاتحه بهانه است رفقا ...

 

راستی اینجا هم دوستتان دارم ...

خیلی دلم میخواد که...


 

بـﻌـﻀــﯽ ﻭﻗــﺘـﺎ ﻋــﺠﻴـب ﺩﻟــم می ﺨـﻮﺍﺩ ﻳـﮑـﯽ ﺑـﻬـم ﮔﻴـﺮ ﺑـﺪﻩ!

 

ﺍﺯم ﺑــﭙــﺮﺳــﻪ ﮐــﺠـﺎﻳــﯽ؟؟؟ﮐــﺠــﺎ ﻣﻴــﺮﯼ؟؟؟ﮐــﯽ ﻣﻴـــﺎﯼ؟؟؟

 

ﺯﻭﺩ ﺑـــﺮﻭ ﺧــﻮﻧــﻪ!ﺭﺳــﻴـﺪﯼ ﺯﻧـگ ﺑـــﺰﻥ!!

 

ﻫـــﻮﺍ ﺳـــﺮﺩﻩ ﻟــﺒـﺎﺱ ﮔـــﺮﻡ ﺑـﭙـــﻮﺵ...

 

ﺗـــﺎ ﺩﻳـــﺮ ﻭﻗت ﺑـــﻴـﺪﺍﺭ ﻧــﻤـــﻮﻥ...

 

ﺣــﺘـﯽ ﺑــﺎﻫـﺎم ﻗــﻬــﺮ ﮐـﻨـﻪ، ﺑـﺎﻫــﺎﺵ ﻗـﻬــﺮ ﮐﻨم...

 

ﻧـــﺎﺯم ﺭﻭﺑــﮑـﺸـــﻪ!

 

ﻧـﺼـﻔـﻪ ﺷــﺒـﯽ ﺑـﻬم ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑـــﺪﻩ ...

 

ﺑــﺪﻭﻧــم ﺗـﻮ ﺑـی ﺧــﻮﺍﺑﻴــﺎﺷـــﻢ ﺑـﻪ ﻳـﺎﺩمـﻪ...

 

ﻳـــﮑــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﻧـــﮕـﺮﺍﻧـم ﺑـــﺎﺷـــﻪ...!

 

ﻳـــﮑــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﺑـﻬـم ﺑــﮕـــﻪ ﻣــﻮﺍﻇـب ﺧـــﻮﺩﺕ ﺑــﺎﺵ..!

 

ﻫـــﯽ می ﺨــﻮﺍم ﺑــﻪ ﺭﻭﯼ ﺧـــﻮﺩم ﻧـــﻴــﺎﺭم...


ﻫــﯽ ﺑـﮕـــم ﻫــﻤﻴــﻨـﺠـــﻮﺭﯼ ﺧــﻴـﻠــﻴـــﻢ ﺧـــﻮﺑــﻪ!

 

ﻭﻟــﯽ ﻳـــﻪ ﻭﻗــﺘـﺎﻳـﯽ ﺩﻳـــﮕــﻪﻧــﻤﻴـــﺸـﻪ، ﺩﻳــﮕـه ﻧــمی تونم!

 

ﺑـﻌـﻀﯽ ﻭﻗـﺘﺎ ﺣـﺲ می کنم می خــﻮﺍم ﻳﻪ ﺣـــﺮﻓـﺎﻳـﯽ ﺭﻭﺑـﺸـﻨـﻮم...

 

ﻳــــﻪ ﺣـــﺴـﺎﻳــﯽ ﺭﻭ ﺗـــﺠـﺮﺑــﻪ ﮐــﻨـــم!

 

بـــﻌـﻀـــﯽ ﻭﻗــﺘــﺎ ﺩﻟـم می ﺨـــﻮﺍد ﻭﺍﺳـﻪ ﻳـﮑـی مهــم باشـم...

 

  "...همیـــــــــن  ..."

فکر کن...




میخندم..ساده میگریم...ساده میگذرم..بلند میخندم... با هر سازی میرقصم...

نه اینکه خوشحالم!نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد...

مدت طولانی شکستم و زمین خوردم... سختی دیدم و گریه کردم...

برای زنده ماندن خودم را به کوچه ی علی چپ زدم...!

روحم بزرگ نیست! دردم عمیق است...میخندم تا جای زخم هایم را نبینی...

عادت ندارم با هرکسی دردو دل کنم میخندم تا نبینی زخم هاییم را فکر کنی و بگوویی...

قلب ندارد و زیادی سرخوش است...

نامردان...


پیامی دیگر آوردم...

به مردان اینجا نگاه مکن...

اسمشان "مرد" است...

من اگر زمین خوردم به نامردی همین مردان بود...

زمین مَرد بود که مرا بلند کرد...

خودت را زمین بزن... اما دست مردان اینجا را مگیر...